قدم بعدی شورای شهربندرانزلی چه خواهد بود؟
قدم بعدی شورای شهر بندر انزلی چه خواهد بود؟
آروین ایلبیگی
حتی اگر انتخابات اخیر شورای شهر بندر انزلی را زمینهساز تحولی در وضعیت راکد شهر ندانیم، دستکم نتیجه انتخابات و فعالیتهای سیاسی منجر به آن، شگفتانگیز بود. شاید در اثر توجه به دلایل شکست در انتخابات قبلی – و حتما – در سایه موج برخاسته از اردوی کشوری اصلاحطلبان، نیروهای گسیخته مخالف با گروه محلی حاکم، بر سر یک لیست واحد توافق کردند و در شرایطی که رای مردم بندر انزلی در انتخابات شورای شهر برای اولین بار به صورت الکترونیک اخذ میشد، برای اولین بار در تاریخ این نهاد، جناح اقلیت پیشین، تمامی اعضای لیست پیشنهادی خود را وارد شورا کرد. تردیدی نیست – که با هر معیاری – این رویداد را میتوان یک «پیروزی» کامل برای آنان دانست، اما قدم بعدی چه خواهد بود؟
در ساختار مدیریت شهری ایران، «شهردار» آخرین حلقه زنجیره مدیریتی «شهر» است و با آنکه اعتبار حکم خویش را از اعضای شورای شهر میگیرد، به دلایل بسیار، مهمترین حلقه نیز هست. از همینروست که گروه پیروز شده در انتخابات بندر انزلی، هماکنون در دوراهی مهم و آیندهسازی قرار گرفته است؛ این که زمینه تکمیل موفقیت خود را فراهم نموده و امید صلاحی بیافریند؛ یا به راهی قدم گذارد تا هر آنچه از اعتبار اندوخته است، بر باد دهد. باید دید شورای منسوب به اردوگاه «امید»، با اعضایی که پس از سالها اپوزیسیون بودن حالا پوزیسیون شدهاند، چه کسی را برای اداره شهر انتخاب میکند؟
شهردار مطلوب کیست؟ جمعآوری دادههای لازم برای پاسخ به این سوال، از مسیر شناخت «وضع موجود»ِ شهر و سازمان شهرداری حاکم بر آن میگذرد. بندر انزلی، از یک طرف با تمام آن پیچیدگیها و دشواریهای شناختهشده شهرهای بندری روبرو است و از طرف دیگر با ویژگیهای خاص تاریخی و جغرافیایی خود، وضعیت منحصربهفرد و متفاوتی از دیگران دارد. در اثر مجموعه متنوع و چندلایهای از انواع نارساییهای مدیریت شهری، رقابتهای منطقهای و عوارض فرامنطقهای، بندر انزلی از شهری شاداب و آباد (با تجربه شهرنشینی دلپذیر) به شهری فقیر و کمتحرک (با مسایل بحرانی) تبدیل شده است. شهری باریک (در میانه دریا و تالاب) که با وجود وسعت بسیار اندک و محدود خود، مشمول پهنههای گستردهای از فعالیتهای بندری و نظامی هم هست. منطقه آزاد تجاری-صنعتی در جوار شهر که از نام و برند «انزلی» برای توسعه منطقهای خود سود برده است، به جای آن که فرصتی برای توسعه دیگرگون شهر قدیمی گردد، به رقیبی قدرتمند (با سرمایه مالی غیرقابل مقایسه) تبدیل شده که آتیه شهر قدیمی را تهدید میکند. ساخت بندر بزرگ کاسپین در این منطقه و اتصال راهآهن سراسری به آن (که به دلایل همان اشتباهات مدیریتی به بندر انزلی نخواهد رسید)، انواع درآمدهای باقیمانده بندری و ترانزیتی را از شهر قدیمی خواهد گرفت. منطقه آزاد – با وجود منع موکد برنامهریزان و مشاوران دولتهای بانی این بنگاه – با ادامه سرمایهگذاری در زمینه گردشگری، فعالیتهای تفریحی و گردشگری غیرمتمرکز و بیکیفیت بندر انزلی را به حاشیه رانده و بیمخاطب خواهد نمود. بدیهیست که با وجود این منطقه، مسیر توسعه فیزیکی شهر قدیمی بهناچار به سمت غرب خواهد رفت، جایی که پهنههای –غالبا مسکونی- جدید با معضلات شهرسازی فراوان، عملا مانعی در برابر هرگونه توسعه موفق هستند. کیفیت زندگی و ترکیب جمعیتی بسیاری از این پهنههای پرجمعیت، وضعیت اجتماعی شهر را نیز تغییر داده و در شرایطی که مجموعه مدیریت شهری در این سالها خود را بینیاز از هرگونه مطالعه دقیق جامعهشناختی دیده است، دادهای نیز برای تصمیمگیری در مورد از همگسیختگیهای موجود و تعارضات لاینحل آینده، وجود ندارد.
حساسیت محیط زیست بندر انزلی چالشی دیگر است. تالاب بندر انزلی به عنوان مهمترین پهنه طبیعی و یکی از سرمایههای اصلی توسعه شهر در وضعیت بحرانی سالیان اخیر خویش متوقف شده و همچنان آینده مبهمی دارد. آسیبدیدگی این محیط در کنار پروژههای عمرانی بحثبرانگیز مصب آن، قدیمیترین فعالیت اقتصادی شهر یعنی ماهیگیری را به مخاطره جدی انداخته است.
«ورزش» به عنوان تنها مولد نشاط اجتماعی و مهمترین زمینهساز احساس تعلق و هویت گروهی در تاریخ بندر انزلی، که بیشترین سرمایه انسانی را در اجتماع بندر انزلی داشته است، اوضاع بهتری ندارد. میتوان گفت: ناتوانی در جذب سرمایه، رشد بسیار بسیار اندک تاسیسات ورزشی و نابودی شتابنده زمینها و اماکن طبیعی، حتی پتانسیل بقا را از آن گرفته است.
در کالبد شهر، وضعیت شریانهای ترافیکی و پیادهراهها و فضاهای عمومی، تناسبی با جمعیت و نوع پراکندگی آن ندارد. اگرچه پروژههای زیباسازی شهری، رشد کمی چشمگیری نسبت به دهههای قبل داشتهاند، اما همگی بریده از یک طرح جامعنگر و بسیار لکهای، بیدوام و بیشتر تزیینی بودهاند…
شاید در مجالی دیگر بتوان بر این فهرست افزود اما نکته حیاتی آن است که بدانیم مجموعه شهرداری در مواجهه با مشکلات موجود، چه توانی دارد؟ متاسفانه باید گفت وضعیت کنونی شهرداری بندر انزلی، بسیار نگرانکننده است. در اثر سیاستهای نادرست، ناتوانی در استفاده از دانش مشاوران و درنتیجه، تصمیمات هیجانی و غیرعلمی سالیان اخیر، سازمان شهرداری به دو بندِ «درآمد کم و بدهکاری زیاد» گرفتار شده است. اگرچه معضل درآمد، معضلی عمومی برای تمام شهرداریهای ایران است اما شهرداری بندر انزلی از سادهترین روشهای قانونی کسب درآمد نیز بهره نبرده و هیچ طرح و برنامه عملی موثری برای جذب سرمایهگذار نداشته است. در سوی مقابل، بدهکاری نجومی ناشی از ضعف مدیریت پروژهها، برنامهریزی نادرست و فشارهای سربار از وضعیت اقتصادی کشور، نفس شهرداری را به شماره انداخته است. همه اینها در شرایطی ست که سازمان شهرداری کمترین شفافیت ممکن را در انتشار گزارشات مالی، ساختارهای اداری و مستندات برنامهای از خود نشان داده و با شاکلهای سنتی، صلب و غیرهوشمند، در پی شکست غولی ست که بسیار بسیار از خودش بزرگتر است.
کلیدواژه: تفکر. بیش از یک دهه پیش در سلسله مقالاتی در جراید بندر انزلی تلاش کردم شرح دهم که چگونه «تفکر» را میتوان مهمترین عنصرِ خوارشده در دستگاه شهرداری بندر انزلی و تصمیمات و طرحهای آن دانست (متاسفانه باید گفت هنوز هم برای خواستن تحول و تغییری در وضع موجود، کلیدواژه مهم همان است). در آن زمان شهرداری محافظهکار بر سر کار بود که با تمام تجربه مدیریتی در بدنه نهادهای شهرداری و آشنایی با قواعد سنتی بروکراسی در آنها، به دلیل دور بودن از متد علمی روز و نظریات جدید اداره شهر، آوردهای بیشتر از «روزمرگیِ بیدردسر از طریق لابیگری در کسب اعتبارات مرسوم» نداشت!
مدتی بعد، در اواسط کار دولت نهم، شخصی با روحیات متاثر از شعارهای همان دولت، بر صندلی شهردار بندر انزلی نشست. شهردار جدید در مدت کوتاهی با تغییرات گسترده و جنجالی در مدیران و کارشناسان ارشد شهرداری، مسیر هیجانی دشمنستیزانهای را برای پاکسازی شهرداری از – به زعم خویش – فساد در پیش گرفت. اما پس از چند سالِ توام با درگیریهای بسیار، سرانجام در حالی کنار رفت که هیچ دستاورد درونی (و حتی ظاهری) برای شهر بندر انزلی بر جای نماند. خیلی زود بعضی از مدیران پیشین بر سر کار خویش بازگشتند و بعضی دیگر با نیروهایی همسطح خویش (یا کمی متفاوتتر) تعویض شدند. در واقع نهایتِ تغییر حاصل از تصمیمات هیجانی و غیرعلمی، تحولِ ساده نیروی انسانی بود. زیرا ساختارها همان بود و فرآیندها و متدها تغییری نیافته بود.
متاسفانه آنچه از مصاحبهها و سخنرانیهای پیشتازان دوره جدید شورای شهر بندر انزلی برمیآید، نشان میدهد که این سطحِ نازل از تحولخواهی (یا حتی رضایت به روزمرگی مطلوب و رفع بنبستهای مالی)، شهرداری آینده را نیز تهدید میکند. به یقین خیرخواهی و عافیتطلبی برای بندر انزلی ایجاب میکند تا گروه پیروز، به جای رویکردهای هیجانی و احساسی و زودگذر (که شاید برای دوره کوتاه انتخابات قابل درک بود) بر مسیر سیاستهای زیربنایی، برنامهای و مبتنی بر دانش روز ساخت و اداره شهر قدم بگذارند. بنابراین شهردار مطلوب این تفکر نیز شخصی است که توانایی مدیریت در این اسلوب جدید را داشته باشد. کسی که برنامههای روشن، دقیق و موثری برای درآمدزایی شهرداری ارائه کند و بتواند با استفاده از روشهای علمی نوین و خلاقانه، از تمام ظرفیتهای موجود (و نیروهای موافق و مخالف) برای توسعه بندر انزلی استفاده کند. البته معنای توسعه هم روشن است و به چند پروژه نمایشی زودبازده (همچون باغ پرندگان و آکواریوم آبزیان و شهربازی و …) اطلاق نمیشود. توسعه پایدار، با برنامههای میانمدت و بلندمدتی حاصل میآید که تصویرگر چشم انداز روشن اقتصادی برای شهر و ضامنِ بهبود تمام شاخصهای شهرنشینی برای انزلی چیها باشد.
عکس از: هومن منصف