مسافران جنوب دریای بالتیک
وقتی از جلوی گورستان ارامنه بندرانزلی عبور می کنید، یک درب فلزی دیگری مشاهده می نمائیدکه از پشت نرده های آن منظره گورستانی به چشم می خورد که سنگ قبرها به یک اندازه و با چینش منظم ساخته شده و اکثراً خالی از بازدید کننده است که به آن گورستان لهستانیها می نامند.
برای بسیاری از نسل جدید مردم انزلی این سئوال پیش آمده که چگونه مردم لهستان، کشوری در جنوب دریای بالتیک در بندرانزلی مدفون شدند؟
پاسخ به این سئوال را باید در سالهای آغازین جنگ جهانی دوم جستجو نمود.
زمانیکه آلمان نازی به رهبری ادلف هیتلر با حمله به لهستان آتش جنگ را برافروخت.
تنها چند هفته قبل از آن حمله تاریخی آلمان به لهستان، دولتهای آلمان و شوروی پیمان عدم تخاصمی را امضاء نمودند که بر اساس آن هیتلر را از عدم مداخله شوروی در ماجراجوئی جدیدش مطمئن کرده بود.
این پیمان عدم مداخله به قیمت نیمی از لهستان معامله شد، که شوروی مرزهای خود را به سر حدات روسیه تزاری باز گرداند.
چند هفته بعد هیتلر به لهستان حمله کرد و ورشو سقوط نمود. استالین برای اینکه از غافله عقب نماندو سهم خود را از این پیمان تصاحب نماید، به لهستان حمله کرد و شرق لهستان را به تصرف خود در آورد و ضمن سرکوب مخالفین، تعداد زیادی از نظامیان ارتش لهستان و خانواده های آنها و همچنین روشنفکران، کشیشان، زمین داران و طبقه متوسط را از خانه ها بیرون رانده و به سیبری وجمهوریهای آسیای مرکزی تبعید نمود و بسیاری از لهستانیها را به جوخه های آتش سپرد.
در تابستان 1941 با حمله آلمان به شوروی این تقدیر عوض شد. شوروی به صف متفقین پیوست و با دولت در تبعید لهستان در لندن تفاهم نامه ای امضاء کرد. در نتیجه این توافق شوروی اسیران جنگی و تبعیدیان لهستانی را آزاد نمود و به آنها اجازه داده شد که خاک این کشور را ترک کنند و به ایران بروند. این اسیران، به هر وسیله ای که بود خود را به بندر کراسنوسک ترکمنستان رسانیده و با کشتی بطرف ایران راه افتادند.
در بهار و تابستان 1321 (1942) بندرانزلی ناگهان میزبان 115 هزار تن لهستانی شد این اسیران فرسوده از کار اجباری، بیمار وگرسنه در حالیکه به زندگان شباهتی نداشتند از کشتی پیاده شدند و همه زانو زدند بر ساحل ماسه ای بندرانزلی بوسه بزنند انزلی که وطن لهستانیها نبود ولی می گفتند که به سرزمین موعد رسیدیم.
پناهجویان که از سوء تغذیه، بیماری تیفوس، خستگی مفرط ناشی از شرایط طاقت فرسای تبعید و سفر طولانی رنج می بردند مورد استقبال مردم میهمان نواز شهر بندرانزلی قرار گرفتند و دولت ایران با کمک متفقین حدود2 هزار چادر برپا کرد و کمکهای غذائی وداروئی برایشان تامین نمود.
مع الوصف در همان روزها وهفته های اولیه ورودشان به این شهر تعدادی 639 نفر از جمله تعداد زیادی کودکان و سالمندان جان باختند ودر این گورستان به خاک سپرده شدند.
بقیه در ادامه راه از طریق قزوین به تهران اصفهان و اهواز گذشتند و بسیاری از آنان که پس از ورود به انزلی بر روی ماسه های ساحلی سجده کرده بودند، هیچوقت به لهستان نرسیدند.
این گورستان به دنبال توافق سال 1942 بین دولت در تبعید لهستان و خلیفه گری ارامنه در اختیار سفارت لهستان درآمد ولی هر دو محل تحت سرپرستی خلیفه گری ارامنه قرار دارد.
از تعداد 639 لهستانی که در این گورستان مدفون شدند 163 نفر نظامی و 476 نفر غیر نظامی بودند که گورهای آنان هیچ تمایزی با هم ندارند.
پس از پایان جنگ و ایجاد آرامش، هیاتهای از لهستان برای بازدید و انجام مراسم به انزلی می آمدند وگاهاً دیده شده نوادگان این پناهجویان که از چگونگی ورود و استقرار آنان در این شهر مطلع بودند به عنوان گردشگر از این شهر و گورستان لهستانیها بازدید می کردند.
آخرین بازدید، در بهار 1391 که هیاتی از لهستان به همراه سفیر آن کشور در تهران برای برگزاری مراسم هفتادمین سال ورود پناهجویان به (سرزمین موعود) بندرانزلی عازم این شهر شدند و مورد استقبال شهردار وقت و سایر مقامات رسمی ومردم انزلی قرار گرفتند.
سرپرستی این هیات به عهده خانمی بنام «ماریا گابنیه» عضو شورای عالی حفاظت از آثار جنگ وآوارگان دور از وطن لهستان بوده، که خود جزء پناهجویان و در آن هنگام 8 سال از سنش می گذشت.
اودر بیاناتی ضمن تشکر و قدردانی از میهمان نوازی مردم انزلی، اظهار نمودند، آن سبدهای بزرگ غذائی هدیه مردم انزلی به ما را هیچوقت فراموش نمی کنیم. ما که از گرسنگی، اسکلتهای متحرکی بودیم بدون اینکه از ما بپرسند دین و ایمان شما چیست محبتهای خود را نثارمان می کردند که نشان از انسان دوستی مردم این سرزمین می باشد.
این هیات هنگام بازگشت همان مسیر پناهجویان را تا اهواز طی نمودند و پس از بازگشت به لهستان از شهردار بندرانزلی برای یک بازدید رسمی از لهستان دعوت بعمل آوردند وشهردار بندرانزلی در اسفند 1392 عازم این کشور شده و مورد استقبال گرم قرار گرفت که شرح آن متعاقباً به اطلاع خواهد رسید.
در این رابطه آقای خسرو سینائی کارگردان و فیلمساز معروف سینمای ایران، فیلمی را از این ماجرا تهیه نمود که در سال 1362 در جشنواره فیلم فجر جایزه لوح زرین گردید ودر سال 1387 این فیلم در لهستان به نمایش در آمد و رئیس جمهور وقت لهستان نشان ویژه آن کشور را به آقای خسروسینائی اهدا نمود.