رابطه فرهنگ اعتراض باحقوق شهروندی
رابطه فرهنگ اعتراض با حقوق شهروندی
اگر باور داشته باشیم که شهرنشین شده ایم! و اگر شهر را یک جامعه مدنی بدانیم، دیگر زندگی اجتماعی ما یک امر خصوصی تلقی نمیشود چرا که در شهرنشینی بسیاری از اعمال و رفتار ما، بر دیگر شهروندان اثر گذار خواهد بود.
بدون شک شهرنشینی دارای چارچوب اخلاقی و قواعدی است که عدم رعایت آن توسط فردی ازافراد جامعه مدنی، موجب اختلال در زندگی مشترک اجتماعی می گردد.
شنیدن صدای بوق آزار دهنده خودروی آن تازه به دوران رسیده که با یک عابر پیاده ابراز احساسات می کند، پارک کردن خودرو توسط راننده بی توجه جلوی درب پارکینگ یک واحد مسکونی که راه ورودو خروج ساکنین را مسدود می کند، همهمه خداحافظی میهمانان در راه پله های آپارتمان در هنگام استراحت سایر ساکنین، انداختن زباله از طبقه سوم آپارتمان به وسط کوچه یا خیابان و .... دیگر امر خصوصی نیست. همچنین کسبه ای که با فنس کشی پیاده رو را ضمیمه مغازه اش می کند یا بخشی از لوازم درون مغازه را در فضای پباده رو می چیند، راننده ای که با دوبله پارک کردن ترافیک ایجاد می نماید، موتور سواری که خط عابر پیاده نمی شناسد، معلمی که مشکل معیشتی خود را با کم کاری جبران می کند، پزشکی که با نسخه اشتباه سلامت دیگر شهروندان را به خطر می اندازد، مهندس طراحی که طرح درستی ارائه نمی دهد یا مهندس ناظری که نظارت کافی بر انجام کار مجری ندارد، مدیر یا کارگزاری که بجای تکریم ارباب رجوع باید تکریمش کرد تاحرف ارباب رجوع رابشنودو تنها اوست که علیرغم همه کوتاهی ها باید تکریم شود ، انبوه سازی که ساختمان را با هزار عیب و ایراد زیرساختی و انواع تخلف در سطح و ارتفاع، بزک می کند و می فروشد، خودروسازی که خودروی غیر استاندارد را در بازار انحصاری به قیمت های گزاف عرضه میکندودر جاده ها می اندازد و به قتل عام مردم ادامه می دهدو........دیگریک امرخصوصی نیست .
اینها نمونه ای از اعمال و رفتاری است که در جامعه ما از یک اقلیت منفعت طلب و بی توجه به زندگی اجتماعی سرمی زند. این اقلیت که برخورد شایسته و بایسته با آنها صورت نگرفته چنان قدرت و اعتماد به نفسی یافته اند که وقتی که با اعتراضی روبرو می شوند، شانه بالا میاندازند و بعضا در پاسخ خواهند گفت: «به توچه؟» یا «تو چه کاره ای؟» گاه کمی توهین آمیزتر و گاه کمی محترمانه تر!
بدیهی است من معترض با شنیدن چنین پاسخی، جا می زنم و بخود می گویم "برای چه دنبال دردسر هستی؟" که همین جازدن ها، این اقلیت را جسورتر می کند. در حالیکه ما بعنوان شهرنشینان در یک جامعه مدنی دارای حقوق و تکالیفی هستیم، که باید با انجام تکالیف شهروندی و تلاش برای دستیابی به حقوق شهروندی خود بتوانیم یک جامعه مدنی پیشرو و توسعه یافته بسازیم. یکی از تکالیف ما بعنوان شهروندان مسئول، اعتراض به ناهنجاریها و بی عدالتی ها است. دائم نگوئیم «به من چه مربوط است» یا «به تو چه» یا به اصطلاح خودمانی «وابده».
باید به این باور رسید که به ما خیلی هم مربوط است. پاسخ تند یک خلافکار نباید ما را تسلیم کند. وقتی اعتراضی در بین نباشد، بی اخلاقی و قانونگریزی برای خلافکاران شجاعت و دلیری تلقی می شود، و با تعریف و تمجید از این رفتارها در بین جماعتی که از اخلاق و قواعد شهرنشینی آگاهی ندارند، می تواند به باز تولید و تکثیر این نوع اعمال و رفتار ناشایست بیانجامد.
در یک جامعه مدنی پیشرو، اگر احتکار ، گرانفروشی و کم فروشی نمی کنند، سواحل 60 متری و حریم جاده، حریم تالاب، بستر رودخانه را مثل میراث والدین خود نمیدانند، و همه آن اعمال و رفتاری که فوقاً به آن اشاره شده نمی کنند، به این دلیل است، که شهرنشینان چنین جوامعی به حقوق و تکالیف شهروندی خود واقفند و دفاع از حقوق خود را نیز جزئی از تکالیف اصلی زندگی اجتماعی خود می دانند، به اعمال و رفتاری که حقوق آنان را تضییع نماید، واکنش شدیدنشان داده و با نکوهش و شماتت آن افراد را مورد تحریم قرار می دهند، و با اعتراض عمومی مجریان قانون را وادار می کنند که اقدامات قانونی را در حق مرتکبین خطا اعمال نمایند.
متاسفانه ما با چنین جامعه مدنی فاصله بسیار داریم، دیگر باید تعارفات و خودستائی را کنار بگذاریم، کمی به واقعیت خود بپردازیم، اینکه در چنبره گذشته غوطه ور شویم و زمان حال را نبینیم، می تواند عامل اصلی عقب ماندگی ما باشد.
دلبستگی به اینکه بندرانزلی درگذشته دروازه اروپا بوده، بسیاری از اولین های ایران را داشته و مردم با فرهنگی در آن زیسته اند کافی نیست . بلکه به آن بیاندیشیم و از خود بپرسیم، که شهر ما بندرانزلی که روزگاری چنین و چنان بوده و در برخی زمینه های فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و گردشگری حرفهایی برای عرضه داشته امروز در چه جایگاهی قرار دارد؟ در مقابل اینهمه خرابیها و محرومیتها، قانون گریزی ها، تجاوزات به حقوق شهروند ، چه کرده ایم؟ کدام اعتراض منطقی و مبتنی بر قانون را انجام داده ایم و پای آن ایستاده ایم؟
آیا به تضییع حقوق شهروندی خود و آیندگان به اندازه مسائل کوچک شخصی ( مثلا تنه ای که یک فرد هنگام عبور از خیابان به ما زده یا نگاه خشم الودی بما کرده ) واکنش نشان داده ایم ؟
معروف است ما عموما تعرض به منافع شخصی کوچک و مقطعی را بی پاسخ نمی گذاریم در حالیکه غالباً این اعتراضات شخصی با رویاروئی همراه بوده و با تلافی جوئی و انتقام و کینه توزی ادامه می یابد اما زمانیکه حقوق شهروندی ما ضایع می شود احتمالا تصور می کنیم که اعتراض به قانون گریزی دیگران ممکن است به نجابت ما لطمه بزند!. و شاید آسیب آن قانون گریزی را به خود دور میبینیم و یا اعتراض و برخورد را وظیفه دیگران یا در برخی موارد وظیفه بخشی از حاکمیت می دانیم .در حالیکه این ساده اندیشی است و بلکه هراس از دردسرهای آتی.
ما حق داریم شهری آباد و جامعه مدنی پیشرو و توسعه یافته داشته باشیم و برای دستیابی به آن، تکالیفی داریم و یکی از عمده ترین و سرنوشت سازترین تکالیف شهروندی ما، اعتراض به ناهنجاری ها است. ما باید اعتراض منطقی را در خود نهادینه نمائیم و با تمرین مکرر و پشتکار در جامعه گسترش دهیم. تا جائیکه در جامعه مدنی ما بی اخلاقی و قانون گریزی قبیح و شرم آور جلوه نماید.
اعتراض فردی برای یک امر عمومی، نباید اعتراضی شخصی تلقی شود که غالباً ابنگونه تلقی شده و در نتیجه کار اعتراض و پیگیری به جائی نمی رسد.
اعتراض منطقی و معقول با درک حقوق مشترک، با پشتوانه زبان مشترک، بصورت قانونمند، همراه با تحمل هزینه های پیگیری، که بخشی از آن صرف وقت و انرژی در مراجعات مکرر معقولانه یقیناً نتیجه بخش خواه بود. آزادسازی «شاه کوه» در کرمان و تعطیلی معادن سنگ بوکسیت شاهرود از جمله نتایج همین اعتراضات مدنی می باشد.
البته نمونه هایی از اعتراضات مدنی بوده که توسط شهروندان انزلی چی آغاز و با پشتیبانی انجمن طرفداران توسعه بندر انزلی پیگیری و به نتیجه مطلوب رسیده که برخی از آنها عبارتند از:
-احداث روشنایی معابر در موج شکن قدیم
-نصب سطل زباله در نقاط مختلف شهر
-جلوگیری از ساخت و ساز تعاونی های قایقرانی در حاشیه کانال بلوار
-انتقال دپوی زباله از روبروی هتل سفیدکنار
-جلوگیری از تخریبب برخی ساختمانهای ارزشمند میراثی و تاکید بر مرمت آنها مانند ساختمان های دادگستری سابق ، هتل تهران و .... در میدان اصلی شهر
مهمترین نمونه قابل ذکر آزادسازی سواحل انزلی بویژه ساحل ابتدای خیابان پاسداران یا به عبارتی ساحل غربی بخش انتهای خیابان ناصر خسرو است که مورد مناقشه مردم و نهادهای حاکمیتی بوده و با اعتراض عمومی شهروندان ، پشتیبانی انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی و پیگیری صبورانه تعدادی از شهروندان مسئولیت پذیر به نتیجه رسید و امروز محل تجمع ورزشکاران و تردد شهروندان است .
این نمونه ها بیانگر این واقعیت است که ما می توانیم و باید بتوانیم که اعتراضات مدنی خود را درموارد مختلف و از جمله موارد مهم فرا شهرستانی و فرا استانی همچون مورد احیاء تالاب، منطقی ، قانونی و با شکیبایی، همچون مردم شهرهای کرمان و شاهرود به نتایج قابل قبولی برسانیم و همه ساله برای گل های لاله تالابی جشن واقعی بگیریم تا گامی ارزنده در جهت رسیدن به یک جامعه مدنی پیشرو برداشته و برای آیندگان آینده روشن و قابل قبولی به یادگار بگذاریم.