انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی

انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی

نهادی مدنی، غیردولتی، غیرسیاسی، غیر انتفاعی و بدون وابستگی به گروه های حزبی، قومی، نژادی و ایدئولوژیک بدون وابستگی به گروه های حزبی، جناحی، قومی و عقیدتی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

چراکسی "N G O"ها رادوست ندارد

شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ق.ظ

چرا کسی «NGO» ها را دوست ندارد؟!-

» امین حق ره-

مدتی ست روی کار «NGO» های وطنی مطالعه می کنم. فرقی نمی کند با چه موضوع ‌و محتوا و اهداف و گرایشی، حداقل در شهرستانها ۳مولفه برایشان مساله است:

– عدم مقبولیت و پذیرش تشکل های کیفیِ مستقل از سوی نهادهای حاکمیتی

– فقرِ اعضا

– فقرِ منابع مالی

 

طبیعی ست که به دلیل ماهیت مردم نهاد این سازمانها، عضوگیری و هم جذب منابع مالی باید معطوف به همان ظرفیت های مردمی سازماندهی شود. البته که در روی کاغذ، «دولت ها» هم موظف به حمایت مادیِ بی منت و غیرکاسبکارانه از سازمانهای مردم بنیاد هستند.

نکته ای که هست و بسیار پررنگ است کمرنگ بودن مشارکت و همراهی همان مردمی ست که «NGO» ها قرار است و باید به نام و ‌نشان ایشان قوام و‌ دوام داشته باشند!

 

چرا «NGO» ها تنها می شوند؟

متاسفانه اکثریت تشکل های مردم بنیاد در زمین بازی خودشان «چالاک» نیستند. ایده و ‌برنامه بلند ندارند. امروزِ خودشان و شهرشان را می بینند و نگاهی به فردای خود و‌ جامعه ی هدف شان نمی اندازند. و از همه مهمتر و حیاتی تر «صبور» نیستند. این بی شکیبایی در مسیر تحقق اهداف سازمانی و از آن سو تشنگی و تمایلِ سخت به در آغوش کشیدن شاهد کامیابی و پیروزی در اولین فرصت! در پیوند با خلا ایده و اندیشه ی خلاقانه، به حکم تجربه ی تاریخی، ایشان را به‌ سمت یافتن و‌ قدم گذاردن در مسیرهای میانبر هدایت می کند. بدیهی ست در این شرایط، تحقیقن کلیه راه های «میانبر» از جلوی در خانه ی «دولتها» می گذرد!

 

در همه جای جهان، البته که در جوامع با سابقه ی اندک یا ناکافیِ دموکراسی بیشتر، حاکمیتها/دولت ها میل به تحدید و کنترل و یا در خوبترین شرایط توجیه سازمان های مردم نهاد می کنند. و یا حداقل دلخواسته شان همقدمی و همگرایی تام و‌‌ کمال آنها با سیاست های سودمحورانه ی آنهاست (دولت ها عمومن سود محور و‌ مصلحت اندیش اند اما شفافیت و‌ مطالبه حداکثری خصیصه ی ذاتی «NGO» هاست)

مشوق های معنوی و مادی ای که از سمت حاکمیت ها به «NGO» های زنده هبه می شود هم با همین نیت است.

دعوت به نشست های خصوصی مشترک با موضوعاتی گنگ و غیر شفاف، فراخوان برای همراهی در همایش های پاپیولار که عملن امکان اظهار نظر و نقد در آن دیده نشده و‌ تضمینی به اجرای میثاق نامه های احتمالی برآمده بر آن نیست. در اختیار قرار دادن امکانات فیزیکیِ غیرمستقل (در محدوده استقرار سازمان دولتی به گونه ای که اِن جی او ی مستقر در شمایل یک مستخدم و بخشی از بدنه ی دولت به دیده بیاید) عقد قرارهای مالی به واسطه ی واگذاری پروژه های مثلن پژوهشی، آموزشی و… از این دست مشوق های کنترلی ست.

 

پیشتر آمد که ناصبوری و تنبلی خصلت برجسته ی  بیشتر سازمان های مردم نهاد وطنی ست. مشوق هایی که تصویری از آنها ارایه شد اگر که محقق شوند طبیعی ست عمده بارِ روی دوش «NGO» ها را سبک خواهند کرد و عملن از میزان وابستگی این نهادها به مردم (ایده و اندیشه و‌ منابع مالی و مادی شان) خواهد کاست. گسستگی ارگانیک نهاد با مردم هم از همین جا شکل می گیرد.

 

همه می دانند دولت ها متغیر اند. سیاست های کلان عمومن ثابت اند اما تجربه ی تلخ گذشته نشان داده کارگزارانِ سیاست ها بر اساس وابستگی و دلبستگی ایلی و‌ قبیله ای و حزبی و یا اهداف سیاسی و … وضع می شوند.

حمایت نهاد دولت از سازمان های مردم نهادی که دولتی زیست می کنند هم بر همین اساس هرگز پیوسته و پاینده نیست. با تغییر دولت ها و‌ ارگان های حاکمیتی بهانه برای «انزوا» و «فراموشی» از این دست «NGO» ها الی ماشالله مهیا است.

واقعیت تلخی ست که امروز بسیاری از «NGO» ها این گونه «تنها» و جدا افتاده اند! با ترک زمین بازی خانگی و ‌محرومیت خودخواسته از امکان بهره مندی از ظرفیت حمایت همدلانِ صادقِ همراه و گرفتار‌ آمدن در زمین بازی حریفِ رِند و قدرتمندی که داوری را هم همراه دارد، عملن در انجام وظایف ذاتی خویش عقیم اند؛ به زبان ساده از آن جا رانده و از این مانده!

 

نهاد «دولت» به «سیاست ورزی» آلوده است. و البته جز این برای کشورداری چاره ای نیست. در نظام های «دموکراتیک» یا آن ها که به سمت دموکراسی پیش می روند، وظیفه ی سیاست بازی و مصلحت اندیشی و تقیه و تدبیر امور، از سوی مردم به‌ دولت ها سپرده شده است. طراحی مطبوعات آزاد و احزاب و سازمان های مردم نهاد هم برای کنترل و‌ پایش دولت ها شکل گرفته تا از قاعده بیرون نزنند و به انسداد و استبداد و انحراف از مسیر خیر عمومی گرفتار نیایند. قرابت و رفاقت و هم نشینی غیرشفافِ و شبهه سازِ سازمانی که کارش «نظارت» و «مطالبه» (و البته آموزش) است با نهادی که باید «پاسخگو‌» باشد و مشارکت در سیاست بازی و مصلحت اندیشی های حاکمیتی، در چشم توده ای که به کارکرد مسئولانه ی نهادهای دولتی ناباور است و تصویر ذهنیِ پاکیزه ای از آن ندارد البته که در حالی خوش بینانه «غیرصادقانه» جلوه می کند و بر گسستِ میان «NGO» ها و «مردم» می افزاید و عملن ستونهایی که باید سازه ی سترگِ سازمان های مردم بنیاد را حمل کنند فرو می ریزاند.

 

بحثی در این نیست که انقطاع از مبدا و مبنایی که تشخُص و هویت ساز است ویرانگرِ وجودِ عزتمندانه ی تشکل هاست. وظیفه ی ذاتی و مطلقِ «NGO» ها در مرتبه ی اُولا، برقراری، حفظ و گسترش این پیوندهای دو جانبه ی «نهاد» و«مردم» است. و اگر انقطاع حادث شد آن سه مساله ی پیش گفته در ابتدای این نوشتار هرگز پاسخی نخواهند یافت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۳
رئیس هیات مدیره

نظرات  (۸)

جناب آقای احمد در  مقاله آقای حق ره  که  بسیار  روشنگرانه  قلمداد شده است  سه عامل و مولفه ،  مساله دار تشخیص داده شده است  :
1 - – عدم مقبولیت و پذیرش تشکل های کیفیِ مستقل از سوی نهادهای حاکمیتی

معنی و مفهوم آن این است که  " در صورت  کیفی بودن و مستقل بودن ، با عدم مقبولیت حاکمیت همراه هستید  پس کارگروهی شما  با افزایش تعداد هم  افاقه نمی کند تا به مطالبات خود دست یابید .

2 - کارجمعی نهادینه بعد از تضارب آرا با  گسیل  نظریات و آرایی متناقض برخلاف تصمیمات اولیه    پارادوکسی است که نشان از تکروی  و استقلال رای فردی حاکم  بر گروه و تشکل دارد و به این ترتیب 

 عدم صداقت نهادینه  شده   به راحتی  وجه المصالحه و مورد سوء استفاده توسط  اعضای داخل تشکل  و یا 

و یا بیرون  تشکل قرار خواهد گرفت  و  یا منحرفخواهد شد  و یا مصادره به مطلوب می شود.



از کرامات شیخ ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است
حالا که  سازمان مردم نهاد  در مقاله تعریف نشده  ،   نقش دولت  و مردم و سازمان مردم نهاد  هم مشخص نمی شود . اگر سازمان مردم نهاد  طبق تعریف  رسمی  این واژه در لغت نامه ها   یک واسطه است  ،  واسطه  ای  بین دولت و مردم  . هر نوع واسطه گری می تواند  مورد تهدید قرار گیرد . امکان فساد  در همه جا  وجود دارد حتی در همان مطبوعات آزاد .
  اگر با حذف ارتباط با دولت در بخش تحلیلی   این مقاله  ، نخواهیم  به دلیل  ترس  از آلودگی  سیاسی ،مستخدم و منشی دولت  باشیم ، ناچاراً یک طرف  واسطه گری حذف می شود ،
 آن چه به جا می ماند تشکل  و  مردمی که معتقدند مطالباتشان  را سازمان مردم نهاد   به سرانجام می رساند  . حال با این داشته ها ،  برای رسیدن به اهداف  ، روش کار و عملیات  مطالبه گری چگونه طراحی می شود  ؟  آیا خودتان دولت تشکیل می دهید تا مجری مصوبات خودتان باشید ؟

اگر در قالب  سازمان مردم نهاد    با تکیه بر نهاد مردم  ،  به زعم خودتان  ، می خواهید مجری قوانین  مصوب خودتان باشید که در خرد جمعی و با همفکری به آن رسیده اید  ، برای تشکیل دولت و به دست گرفتن امور اجرایی باید در قامت  تشکیل حزب و گروه جای بگیرید

چون  در تعریف سازمان مردم نهاد اشاره ای به حکومت و یا  تشکیل آن نشده است     . در تعریف سازمان مردم نهاد  آمده است ، نهادی مدنی و غیر حکومتی  و.... ،   غیر حکومتی مترادف با  این  نیست که خودتان باید  حکومت تشکیل دهید .

 در پایان مقاله آمده است سازمان مردم نهاد  باید تکیه  بر   نهاد و مردم داشته باشد  اگر منظور  "نهاد مردم " است  کاملا صحیح است  اما بعدش چه می شود ؟ بعد از تکیه  کردن باید دولت تشکیل دهید؟ تا خواسته ها و مطالبات مردمی  انجام شود .، یا  همراه با  مطالباتش  خود  باز   باید ،  در زمین بازی دولت و داور برگزیده شده از سوی  دولت مجدداً   بازی نمایید ؟

اگر چنین کنید که

این که شد همان  ماجرای  "منظومه گاو "  شیون فومنی  که بعد از آن همه دوندگی   به لقب   "گوساله  "  نایل گشت !!

 

۲۴ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۴۵ دوستدار ان جی او
مطالعات آقای حق ره در سطح شهرستان ها صورت گرفته است  و   ان جی او ی وطنی و رسمی در سطح شهرستان انزلی    " انجمن طرفداران توسعه  بندرانزلی است   و هشدار داده که این نوع  سمن ها مورد پذیرش حاکمیت نیست . ظاهراً ایشان خود زا نماینده حاکمیت می داند ؟
هیات رئیسه انجمن در این مقاله نظرش  نزدیکی  به مردم و چنگ زدن به ریسمان مردم  است در حالی که جناب رئیس در یک مقاله دیگر  با نقل قول از نویسنده ای دیگر    عنوان می کند  که از مردم متنفر است !!
بالاخره تکلیف ایشان با خودشان و با مردم   با این نقل قول های متناقض  مشخص نیست !!
خصلت عزتمند بودن  ان جی او با انقطاع از  مبدا خود  ویرانگر است .  این لغات در هم  پیچیده یعنی این که  ؟  1 -  مبادا از مبدا خود که مردم هستند  جدا شوید  چون بی شرافتی و بی عزتی  و خیانت به آرمان است .
این مطلب چرا این همه  پیچیده مطرح شده است پر واضح است که خیانت به قرارداد و عهد و پیمان و میثاق ،  عزتمندانه  نبوده و قابل پذیرش در هیچ رابطه دو جانبه یا چندجانبه ای نیست . 
نقش  سازمان  مردم نهاد  درمقاله    "دیده بانی "   فرض شده است  در حالی که به فراخور  اهداف خود هر سازمانی بابد فعالیت کند .سازمان حمایت از  کودکان سرطانی" محک "  چگونه می تواند ان جی اویی قلمداد شود که مردم آن را دوست ندارند ؟
اگر  به واسطه کمک دولتی منحرف شده و مثلاً گزینشی  بیمار می پذیرد و یا نیمی از بودجه خود را به مواردی غیر از انجمن و اهداف آن  تخصیص می دهد ، چگونه باید کنترل شود ؟ با نزدیکی و به قول نویسنده  عدم انقطاع از مردم  یا با  کنترل و نظارت حمعی و گروهی در برنامه ریزی و تعیین هدف ؟
هدف اصلی مقاله نویس مشخصاً چیست ؟ حفظ شرافت  در  ان جی او ها  . این که همه به آن اذعان دارند ، دوری از دولت ها  و نپذیرفتن مشوق ها  در قالب پروزه های آموزشی و پزوهشی و... ؟    این هم بستگی به  تعریف اهداف  هر " سمن " دارد . 
در ویکیپدیا در تعریف سازمان  مردم نهاد   به عنوان  واسطه ای  بین دولت و مردم    ،  انواع و اقسام آن در سطح جهان  و تقسیمات آن ها بر اساس میزان نزدیکی و دوری از دولت ها بر اساس اهدافشان با آوردن مثال توضیح داده است  .
سازمان_مردم‌نهاد/https://fa.wikipedia.org/wiki
این مقاله پارازیتی است برای ایجاد وقفه و تاثیرات مثبت دو سه مقاله قبلی ؟
یا مقصودتان اطلاعرسانی  برای سنجیدن  مزایا و معایب  ان جی او ها و جذب  نیرو است  . روش خوبی است اگر  افراد آگاهانه عضو انجمن شوند و چشم داشتی مالی از ارگان های دولتی نداشته باشند و خدمت داوطلبانه و عام المنفعه در سطح محلات شکل بگیرد ؟
  احمد جان روشن گر بودن این مقاله با فکت و دلایل مستدل  باید همراه باشد میزان اطلاعات شما از  روشنگری  چه مبنایی دارد ؟   استدلال این مقاله    با  قواعد و مصوبات و اساسنامه  انجمن تناقض آشکار دارد  ؟ نویسنده مقاله باید خصلت اصلی ایرانی ها  برای محقق نشدن اهداف را بیشتر   برجسته می نمود  و آن  خصلت  ، عدم پذیرش کارگروهی و تیمی   ، حتی در همراهی برای یک پروزه ساده دانشگاهی و تحقیقاتی  است  و  خصلت دیگر نداشتن برنامه ریزی   برای رسیدن  به  اهداف است  .
 کمی هوش و فراست در کنار هم قرار دادن محتویات اساسنامه انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی   و   مقاله بالا که ترجیحاً باید   در بخش  پیوندها قرار می گرفت  تناقض و  تضاد و بی ثباتی رئیس هیات مدیره را نشان می دهد  . کافی بود این مقاله و نظریه پردازی را به یک دانشجوی کارشناسی ارشد در هر رشته ای نشان بدهید  که واحد درسی روش تحقیق را خوانده است   تا اثبات نماید آن چه که ارائه شد داستانسرایی است  یا تحلیل و تحقیق ؟
در روش تحقیق برای بیان نظریه  باید نکات زیر  در نظر گرفته می شد .
  1- تعدادجامعه آماری نمونه  برای اثبات فرض اولیه 
  2 - داشتن برگه های نظر سنجی و توزیع آن در  بین جامعه آماری  به طور تصادفی  در  چند گروه   نخبگان    افراد عادی  زن و مرددر گروه های سنی  و سطح تحصیلات  عضو  و یا غیر عضو  در  ان جی او  ها
3 -  استدلال برای  مکفی  بودن چه تعدادتوزیع برگه های نظر سنجی    ،  چه تعداد پرسش  ،  تعیین انحراف معیار قابل پذیرش  برای نتیجه گیری  نظریه 
4 - طراحی پرسشنامه با  سوالات چند جوابی  یا توصیفی  باید مد نظر  قرار می گرفت  و سپس به علاقه و عدم علاقه آن  ها به  NGO   ها  به صورت پرسش مستقیم و یا غیر مستقیم در داخل پرسشنامه  اشاره می شد  
تا دلایل  آن نیز مورد ارزیابی  قرار می گرفت .
سپس  جامعه آماری را میتوان به کل   جامعه  بسط  داد و برای  اعلام نظریه اقدام نمود .
بدون شک یک مددکار اجتماعی ، به واسطه یدک کشیدن  کلمه  "احتماعی " در کنار حرفه خود نمی تواند صاحب نظر در روش های تحقیقی غیر علمی باشد . 
بنظرم تحلیل بسیارروشنگرانه است هرسازمان مردم نهادی که کارجمعی دران نهادینه شده باشد قادراست باغنی کردن اعضا به لحاظ کمی وکیفی دستیابی به مطالبات خودراتسهیل نمایند . وپذیرش نهادهای مدنی رابه حاکمیت بقبولاند 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی