انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی

انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی

نهادی مدنی، غیردولتی، غیرسیاسی، غیر انتفاعی و بدون وابستگی به گروه های حزبی، قومی، نژادی و ایدئولوژیک بدون وابستگی به گروه های حزبی، جناحی، قومی و عقیدتی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

نسلی شرمنده دو نسل

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۵ ب.ظ

نسلی شرمنده دو نسل

بسپاریم، بر سنگ مزارمان، تاریخ نزنند، تا آیندگان ندانند، بی‌عُرضه‌گان این برهه از تاریخ ما بودیم.

                                                                                                      (خسرو گلسرخی )

ما نسلی هستیم شرمنده دو نسل شدیم. شرمنده نسلی هستیم، فاخر و پر تلاش که به حقوق و تکالیف شهروندی خود آشنا بوده و شهری را از خود به جای گذاشتند، که سرآمد شهرها در ایران بود. و شرمنده نسلی شدیم که چشم امیدشان به ما دوخته شده ولی ما نه فقط وارثان نالایقی بودی بلکه در امانت هم خیانت کردیم .

تولستوی نویسنده انسان دوست روسی می گوید:

«باید از گفتنی هائی گفت که احتمالاًَ بسیاری آن را میدانند ولی جرات ابراز آن را برای خودشان ندارند.»

من هم به عنوان یک شهروند ناچیز این شهر که دغدغه رفاه عمومی و عمران و آبادانی شهر خود را دارم گفتنیهائی را با شما مخاطبان گرامی در میان می گذارم . قصد نهایی از بیان این حرفها درددلی خودمانی است، درباره خودمان، که شاید ما را در امور سکونگاه مان به تامل وا دارد.\

بندرانزلی با توجه به قدمت تاریخی کوتاه آن، و در مقایسه با سایر شهرهای باستانی کشور، با سرعت بیشتری در مسیر رشد و توسعه قرار گرفت. این شهر به لحاظ تاریخی در حدود 3 قرن پیش با جمعیتی اندک که عمدتاً از دو طایفه تشکیل میشده1 شناسایی گردید. موقعیت جغرافیائی آن و قرار گرفتن این شهر در مسیر تردد مردمان شرق و غرب دنیا، موجبات توسعه و پیشرفت سریعتری را برای آن فراهم آورد، بطوریکه بسیاری از اولین های فرهنگی، ورزشی، صنعتی، اجتماعی و هنری آن روزگار را به خود اختصاص داده و به عنوان دروازه اروپا شهرت جهانی به دست آورد.

بندرانزلی بی اغراق نگین شهرهای گیلان بوده این شهر با داشته هائی همچون، امکانات بهداشتی کافی و یک بیمارستان 100 تخت خوابی مجهز به دستگاه های پیشرفته آن روزگار و پزشکان حاذقی چون دکتر علی آبادی، دکتر سحری، دکتر تنکابنی...... و کارکنان عاشق به این حرفه مقدس، مراکز آموزش مهیا، با معلمین متعهد به شغل پر اعتبار معلمی، سرانه مناسب فضای ورزشی مطلوب آن زمان، کارآفرینی در بخش های، گردشگری، شیلات، گمرک، بندر و نیروی دریایی . مکان های مناسب برای ترویج و عرضه انواع هنر.  سینماهای مجهز  فعال، اماکن گردشگری بی نظیرهمچون تالاب و طراوت لاله های تالابی و پرندگان رنگارنگ بومی و مهاجر، و ساحل شنی با نشاط و دریای نیلگون آن، و ... .........

و سرانجام دارای مردمانی پر تلاش، پرسشگر و حق طلب و آشنا به حقوق و تکالیف شهروندی، که به هیچ احدی اجازه تخطی به حقوق شهروندی خود نمی داد و همچنین مدیرانی متعهد و مبتکر و شهروندمدار، همچون نقی بحرپیما شهردار جوان شهر ما در آن روزگار ... که یقیناً جزء زیباترین و پر جاذبه ترین شهرهای ایران بوده،‌که بسیاری از مردم شهرهای اطراف برای معالجات و معاینات پزشکی در بیمارستا ن و مراکز بهداشت مجهز آن و برای تحصیل در مدارس پیشرفته آن، استفاده از فضاهای ورزشی، اشتغال در مراکز کارآفرین های متنوع، بهره برداری از اماکن هنری و سینما به این شهر هجوم می آورند.

همچنین گردشگران از اقصا نقاط کشور و جهان برای دیدن اماکن گردشگری بی نظیر به این شهر می آمدند. ما هنوز از نسل گذشته دکتر عبدالمطلب برادران نویری رادر این شهر داریم که بالغ بر 50 سال ایثارگرانه، خود به دیدار بیماران می رود، حتی برای درمان آنها داروی رایگان در اختیار می گذارد.

در مجموع همه این داشته ها که موجبات رونق اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و رفاهی این شهر را فراهم می نمود، از نسل گذشته به ما رسید! به ما! نسلی که وارثان نالایقی بودیم! به شدت نالایق! نه اینکه فقط با زمان پیش نرفتیم و بروزرسانی نکردیم! بلکه حتی همان داشته ها را نتوانستیم ترمیم کنیم! که از دست دادیم!

بیمارستان 100 تختخوابی داخل شهر را که در دسترس اکثریت قریب به اتفاق شهروندان بود، با بیمارستان 90 تختخوابی خارج از شهر عوض کردیم. که به گفته دست اندرکاران، بسیاری از دستگاه های آن یا از رده خارج شد و یا از کار افتاده است و به علت عدم وجود امکانات و تجهیزات پزشکی، بسیاری از بیماران مراجعه کننده به این بیمارستان به مرکز استان اعزام می گردند.

آمارها نشان می دهد که تعداد دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقایسه با سال های گذشته به رغم رشد جمعیت این شهر به شدت کاهش یافته است. کاهش چشمگیر قبولی های آْزمون سراسری حکایت از کاهش شدید کیفیت کار آموزش و پرورش شهر دارد.

بندرانزلی مهد ورزش ایران بود، تعداد افتخار آفرینان ورزش این شهر با بسیاری از کشورها رقابت میکرد. اکنون از آن سرانه مطلوب فضای ورزشی گذشته، یک استادیوم پیر و فرسوده، سالنهای عاریه ای و امکانات ورزشی غیر استاندارد باقی مانده است که پاسخگو ی فوج عظیم جوانان با استعداد و علاقمند به ورزش این شهر 125 هزار نفری نمی تواند باشد. این جوانان سالهای طولانی از شنیدن شعار احداث مجموعه ورزشی، همراه با استادیوم 15 هزار نفری که در مبارزات انتخاباتی گوش فلک را کر می کرد دلخوش بودند. اما دیگر این شعار و آن طرح دلخوش کنک به باد فراموشی سپرده شد. با داشتن این همه افتخار آفرینان در ورزش های آبی و دارا بودن 5 آبراهه و کانال و امکانات بی نظیر طبیعی نتوانستیم برای جلب گردشگران ورزشی حتی یک پیست برگزاری مسابقات ورزش های آبی بین المللی یا حداقل مسابقات کشوری احداث نمائیم. (که هم اکنون مدیران شهری شهر مراغه با استفاده از عبور یک رودخانه از کنار شهر، پیست مسابقات بین المللی کانو احداث نموده و مسابقات کشوری و بین المللی در آن سشهر برگزار می نمایند).

ما تیم فوتبال بانوان ملوان را که یک تیم مطرح در سطح کشور بوده ناجوانمردانه منحل کردیم.ما حتی نتوانستیم تیم فوتبال ملوان را که از نسل گذشته به عنوان هویت و شناسنامه شهرمان تلقی می شد در صحنه نگه داریم.

در انزلی بیکار نداشتیم کما اینکه از مناطق دیگر و شهرهای اطراف برای اشتغال و ارتزاق به این شهر می آمدند. اکنون شهر ما با این همه داشته ها رکورددار تعداد بیکاران در استان و یکی از پیش قراولان تعداد بیکاری در کشور است. حتی پیشوند پر طمطراق بندر آزاد تجاری هم این دمل چرکی را مداوا نکرده است.

از آن جاذبه های گردشگری شهر دیگر چیزی باقی نمانده است. از دریا و چگونگی آلودگی های آن و سواحل تصرف شده توسط از ما بهتران و تالاب رو به اضمحلال و تجاوزات بی امان به حریم آن .... خود بحثی است که بیان آن سرافکندگی و شرمساری ما را تشدید می نماید.

هتل ها و میهمان پذیرهای غیر استاندارد ، با مدیرت های سنتی و غیر اصولی و بدون نظارت، کاسبکاران سودجو بدون فرهنگ گردشگر مداری و محیط زیست آلوده درون شهری و ....... به همین اندک گردشگرانی که به این شهر وارد می شوند مجال حتی یک روز ماندگاری در شهر را نمی دهد.

زباله تمام شهر را احاطه نموده و دریغ از یک نارنجی پوش در معابر و خیابان ها اصلی و فرعی شهر

فاضلاب شهر به خصوص در مناطق پرجمعیت به علت گرفتگی های مکرر لوله ها، سر از منهول های معابر و حتی آشپزخانه ساکنین در آمده، و بوی فاضلاب در نقاط مختلف شهر به خصوص در پارک ها به مشام می رسد. که حتی وام بانک جهانی هم قادر به حل این معضل اساسی شهر نشده است.

صدور مجوز ساخت و ساز بدون در نظر گرفتن اصول و مقررات شهرسازی و تخلفات در همین مجوزها و همچنین ساخت و سازهای بدون مجوز و اجرای پروژه های فاقد مطالعات علمی توسط شهرداری، ضمن تخطی به حقوق و رفاه عمومی، سیمای شهر را مخدوش نموده و موجبات بهم ریختگی منظر شهری را فراهم نموده است.

راستی بر ما چه گذشت؟ که اینگونه خودزنی کردیم؟ چگونه این همه داشته هایمان را به هرز از دست دادیم؟ اگر چه گذشتگان ما قادر به پرسشگری نیستند و ما شرم حضوری نداریم. اما به این نسل پرسشگر که چشم امیدشان به ما است چه جوابی داریم؟

باید با شرمساری اعتراف کنیم که وارثان نالایقی بودیم. زمانیکه حرف از دست  رفته های داشته های مان می زنیم، توجیه نخ نما شده را تکرار می کنیم. «که در مملکت انقلاب شده جنگ 8 ساله داشتیم و تحریم های فلج کننده به ما تحمیل شده است» ! غافل از اینکه بندرانزلی یکی از شهرهای مملکت است که انقلاب و جنگ و تحریم داشته،! پس چگونه است که دهستان های کشور به شهر تبدیل شده و در شهرها آبادانی و رفاه عمومی ایجاد گردید؟ همین شهرها ی اطراف را نگاه کنیم، چه نظم و انضباطی حاکم است، و از همه داشته های خود حداکثر بهره برداری را می نمایند تا شهرشان آبادتر، مردمشان مرفه تر، و اقتصادشان پررونق تر باشد.

ما شهرنشینانی هستیم که خود را شهروند می نامیم ولی در انتخابات با بی تفاوتی را ی نمی دهیم و یا اگر رای می دهیم به نارسایی ها و ویرانی های به وجود آمده اعتراضی نداریم. اساساً با فرهنگ اعتراض غریبه ایم. ناهنجاری ها و نابسامانی ها را یا نمی بینیم یا خود را بخواب می زنیم.

در کوچه 6 متری بدون در نظر گرذفتن ظرفیت زیرساخت ها ارتفاع سازی می کنیم تا فاضلاب از منهول های معابر بیرون زده و در سطح آن جاری گردد و همچنین ایمنی زندگی مادر هنگام وقوع حوادث طبیعی و غیر طبیعی با خطراتی مواجه شود.در داخل شهر پل احدا ث می کنیم که شیب و مسیر آن آدم را بیاد گردنه ملاعلی در جاده قدیم رشت تهران می اندازد که با سلام و صلوات از آن عبور می کردیم. جشن صدها میلیون تومانی برای لاله تالاب می گیریم. ولی فراموش می کنیم که تالاب در حال احتضار است. پارکینگ های ساختمان ها را به مسکونی تبدیل می کنیم تا کوچه ها را تبدیل به  پارکینگ نماییم، مبلمانی سیمانی نصب شده در شهر را با مدل دیگر از سیمان و سنگ تغییر می دهیم تا زباله ها ساختمانی تولید کنیم و آن را در آبراهه ها و حریم تالاب بریزیم و در خشک کردن این موهبت الهی سرعت ببخشیم، معابر سالم و قابل ترمیم را با هزینه های هنگفت شخم میزنیم و نوسازی می کنیم، اما از احداث سپتیک غیر هوازی برای سرویس های بهداشتی عمومی بی خیال می شویم تا فضولات انسانی در چشم انداز عابران و گردشگران قرار گیرد و آلودگی های محیط زیست را افزایش دهیم.

هر بار که سخن از نارسائی های درون شهر به میان می آید بلافاصله ناکارآمدی مدیران را بهانه می کنیم! که«اینها» برنامه ای ندارند. در روز مرگی دست و پا می زنند!. پاسخگو نیستند!. در چنبره اختلافات جناحی قوطه ورند! منافع فردی و قومی را به منافع عمومی ترجیح می دهند! با بی تدبیری شهر را ویرانه کردند ..................... چنین و چنان اند! به فرض هم این صفت ها در مورد مدیران ما مصداق داشته باشد! اما هیچ وقت از خود نپرسیده ایم «اینها» از کجا آمده اند؟ چگونه به این سمت منصوب شدند؟

در پاسخ باید گفت که «اینها» در بین ما بودند! و ما با رای خود آنان را به این سمت برگزیدیم. شهر را به آنها واگذار کردیم! و آن کاری را کردیم که نتیجه اش برایمان شرمساری از دو نسل باقی ماند! نسل گذشته که ما را وارثان نالایقی دانستند که همه آنچه را با تلاش و صلابت به دست آوردند ما از دست دادیم! و شرمنده این نسل پرسشگر که ما را سرمشق خود می دانستند و اکنون باید راه دیگری را بری آینده خود ترسیم نمایند

به قول فروغ فرخزاد:  از منست این غم که بر جان منست – دیگر این خود کرده را تدبیر نیست.

 

 

1- دو طایفه حیدری و نعمتی بودند که طایفه استاد محمدرضی «حیدری بودند» و طایفه سرخی «نعمتی»

منبع: تاریخ گیلان نوشته هـ .ل. رابینو ترجمه جعفر خمامی                ه -الف

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۸
رئیس هیات مدیره

نظرات  (۳)

 سلام  ، گفته اید  :بندرانزلی با توجه به قدمت تاریخی کوتاه آن، و در مقایسه با سایر شهرهای باستانی کشور، با سرعت بیشتری در مسیر رشد و توسعه قرار گرفت.

یعنی 1 -  اخلاق و ورزش و انسانیت و آبادانی درگذشته بهتر بوده است  اما تناقض آشکاری  در گفتارتان موج می زند  این ها همان  دستاوردهای   بی عرضگان  تاریخی سنوات گذشته   بود  که اکنون برای شما  دستیابی به آن انسان ها  آرزو شده است ؟؟چه شده که الان به همان گذشته نگاه می کنید به قول معروف  سال  سال دریغ از پارسال ؟!!
استادی داشتیم که وقتی دانشجویان خواستند که از نظریات یک فیلسوف خاص هم استفاده شود و یک جلسه هم به نظریات اوبپردازیم . در پاسخ گفت : این فیلسوف  در زندگی خصوصی  اش  رشوه گیر ی کرده است چگونه می توانیم از نظریات او استفاده کنیم که خودش  آن را اجرا نکرده است  پس تدریس آن بی ارزش است . حال حکایت شماست شما از جملات کسی استفاده می کنید که تاریخ در گذر زمان نشان داد که  از دریچه  و دیدگاه یک چپ تندرو  و یا یک وطن پرست و ناسیونالیست تند رو  و ....  و یا هر رفتار تند روانه ای   نمی توان   به پیروزی رسید . بی برنامگی  و بی تدبیری  بزرگترین معضل هر اجتماعی است .
 برشت در نمایشنامه " آن که گفت  نه و آن که گفت آری "   می گوید  بیچاره ملتی که احتیاج به قهرمان دارد . " تاریخ معاصر راهمه می دانند  این رسم قهرمان پروری دروغین  و ارزش هایی فاقد تعقل و تهییج کننده   احساسات نوجوانان و جوانان و کما بیش بی محتوا و دروغین ،  دیر زمانی است که رنگ باخته ، فقط  کسانی باید احساس شرم  کنند  که نفهمیدند  در کجای تاریخ ایستاده اند  و تحلیل درست ز حقایق و وقایع دوران خود نداشتند .
2 - چرا شعار غیر ایدیولوژیک بودن خود را با نقل قول هایی بیان می نمایید که نه تنها ایدئولوژیک و قابل بحث و گفتگو در اصل قضیه است بلکه گفتار معتبری از نظر علمی  در دوره معاصر نیست .
3 - یک سازمان مردم نهاد باید با جذابیت های رفتاری گفتاری انساندوستانه  ورزشی   در جهت ارتقای  فرهنگی و تلطیف فضای خشن جامعه بکوشد نه آن که با تشر و ناسزا و تحقیر مردم بی اعتنا  و درگیر در بدبختی های روزمره که از سرناچاری  از مراسم عزا هم به عنوان فرصتی برای   نزدیکی گروهی و گرد همایی و همایش  استقبال می کنند   دوری نماید .
4- زمانی که شیخ ابوسعید ابوالخیر نزد دلاک می رود حتما از شوخ و چرک خود خبر داشته  پس هنرنمایی دلاک  در نحوه اجرای کارش و نشان دادن آن ، مثل همان حکایت شماست که شمشیر گرفته اید و مردم را بی عرضه و بی رگ و بی تفاوت می دانید گویا خودشان خبر ندارند !! 

 
رندی را پرسیدند میدانی کلاغ چیست؟ گفت  کلاغ آن است که از شتر بزرگتر نباشد.گفتند با پاسخی که دادی دانستیم که نه کلاغ را می شناسی ونه شتر را........بر این باورم که شما گلسرخی را نمیشناسید   نمی دانیدچرا دستگیرشد .باری چگوارا هم شاعر بود وهم طبیب ونمی دانید ، او حتی قبل از پزشکی مدرسه هنر  را  هم رها کرده بود،چرا از خودتان مثال و اندرز نیاوردید. شما می فرمایید که از خود انتقاد کردید واین شهامت بزرگی است.آیا قبل از انتقاد کاری هم کرده اید؟  مثلا کدام مشکل شهری را به موقع هشدار دادید و جلوی انجامش را گرفتید.تعداد حضور های بی پرده و سر وقت وبه موقع شما چند تا بوده و انتظار چند تا لایک را دارید.. همینکه در شهر از افرادی تقدیرکردید حجت بر شما تمام شده است؟. قبلا در سایت خود مستندو بازبان قانون و مشخص تر و آگاهی دهنده تر صحبت می کردید .دنبال شعار  هایی تاریخ مصرف دار نبودید. ما هم به شعار عدم وابستگی شما به ایدئولوژی خاص و یا عدم ایدئولوژیک بودنتان  دل بسته بودیم، یا اینکه می گفتید انجمن  به هیچ حزب  وگروهی وابسته نیست .بهتر نیست که از خودتان مثال و سخن بیاورید،،، مردم شما را باور خواهند کرد،، خاصه اگر به اندازه کافی بزرگ شوید. وجسارت کنید  برایشان وقت بگذارید واز حقوقشان دفاع کنید. به زبان مردم و با خود مردم بگویید بدون آنکه متهمشان به بی عرضه گی بکنید.  خیر ،،،، این اصلا شهامت و صداقت نیست  که بدون آنکه حرکتی کرده باشید ، انتقاد کنید.واگر ازخود تان انتقاد کردید معقولانه تر می بود که در نشستهای خودتان از خود انتقاد می کردید و نتیجه را به سمع ونظر مردم می رساندید.ویک باریک الله شجاعت و شهامت از باب انتقاد از خود به حساب خودتان نگذارید. به هر حال این نظر من است که بهتر است به روال گذشته اما   گر  تر  و  مستند ترپیگیرانه ترو جسورانه تر بجای آنکه مردم را مقصر بدانید که اگر قصوری هم هست از خودشماست   چرا که به موقع نگفتید وبه موقع عمل نکردید. به هرحال شما می توانید نظر خودتان را داشته باشید وبه آن اصرار بورزید .انتخاب باشماست.امابرای نظر مردم نیز  احترام قایل باشید.آرزوی توفیق.
جناب نکته بین گرامی باسپاس ازتوجه شما به این سایت .وممنون ازنقدی که بنظرمیرسد بافرصت وحوصله بریادداشت (نسلی شرمنده دو نسل )نوشتیدوخوشبختانه دراین نقد نکاتی مشاهده میشود که میتوان بااشاره به ان باب یک بحث اقناعی را بازنمود 
1_این یادداشت باانگیزه خود انتقادی نوشته شد.انتقاد ازعملکرد اجتماعی "من"که سودوزیان ان به جامعه بر میگردد. انتقاد ازخود نه تنهاجسارت وجرات میخواهد.بلکه فضیلتیمحسوب میشود که بای هربار یاداوری نمود. امااشاره شمابه ان کشتی گیرکه عملی شخصی وفردی انجام میدهدباموضوع مورد بحث ارتباطی نیافتم . درعین حال باید بعرض برسانم که درجامعه مدنی همه یکسان هستند ومرید ومرشد تفاوتی ندارند.
2_ازعملکرد انجمن سخن به میان امد .دراین نوشته بحث خود انتقادی است نقد از"من"! "منی"که خودراعضوجامعه مدنی میداند ودغدغه هائی دارد وباجسارت عملکردخودرازیر سوال میبرد . انجمن نیز بعنوان یک نهاد مدنی ازافرادی مثل"من"تشکیل شده که باید به خودانتقادی برسد . 
3_شما توجه دادن به کاستیها راتایید فرمودید . ایالازمست انرابازرورقی زیبا .چندلایه .ابهام امیزودرغشائی ایمن بپیچیم تاموجب ناامیدی"من"عضو جامعه نشود ؟!ایابهترنیست که باشعامت وخود اتکائی به عملکردنابالغانه ومقصرانه خواعتراف نموده وخودرابه اندیشیدن واداریم تاراهی برای اصلاح اموربیابیم .
4_اما داستانک ناصرخسرو رابجااوردید چون که دلاک باشوخ طبعی خودمیخواست به ناصرخسرو بگوید این شوخ چرکها به دلیل دیرحمام کردن است ولی ناصرخسرو به تلافی فاش شدن عیب دیرحمام کردن خود دلاک راناجوانمردخواند.
5_به نظر میرسد جناب نکته بین خسروگلسرخی رانمیشناسد .او یک شاعر نویسنده ومترجم قلم بدست بود که باتفکرچه گوارا که تفنگ بدست بود فاصله زیادی داشت .حال اگربه این همه داشته های ازدست رفته این شهراذعان داشته باشیم باید تکرارکنم که این نوشته تاریخی خسرو گلسرخی مصداق بارزی بربیعرضگی ماست.
6_درخاتمه همانطو رکه مشاهدمیفرمائید این نوشته همه نارسائیهای درون شهری رابدون هیچ راهکاراصلاحی ارائه داد.که بنظرمیرسد موضوعی است ازنگاه تیز نکته بین پوشیده ماندواشاره ای به ان نکردند باید بعرض برسانداین کاربه عمد بوده تاشاید مخاطبین گرامی مثل جناب نکته بین رادراین زمینه به بحث پیرامون راهکارهای عبورازاین بن بست بکشاند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی