تلاش ژاپن برای احیای تالاب انزلی
مژگان جمشیدی
هر قدر هم که بگویند تالابها قدرت خودپالایی داشته و زیر بار آلودگی و تخریب کمر خم نمیکنند اما آخرش میشود تالاب بینالمللی انزلی تالاب انزلی! یکی از آخرین بازماندههای تالابهای رو به زوال کشورمان است. <ونیز سبز ایران> که مارکوپولو آن را چنین لقب داده و از آن به عنوان دروازه اروپا یاد کرده بود بیش از سه دهه است که به چنان مصیبتی دچار شده که شاید کمتر بتوان امیدی به احیای دوباره آن داشت. تالابی که بخشی از خاطره جمعی مردم ایران را با نام «مرداب انزلی» و دستههای چند ده هزارتایی انواع پرندگان و لالههای معروف تالابی اش تشکیل میداد، حالا زیر خروارها تن زباله و فاضلاب مدفون شده است.
عملیات چند پاره کردن تالاب با احداث جاده در قلب آن نیز که منجر به تخلیه هزاران تن خاک در این تالاب شد تیر خلاص دیگری بود که از اواخر دهه هفتاد به این تالاب شلیک شد. هجوم گونههای مهاجم همچون آزولا و سنبل آبی نفس زیستمندان این تالاب را سالهاست که به شماره انداخته اما اکنون چند سالی است که خشکیدگی تالاب که با سرعتی غیرقابل باور از بخشهای جنوبی آن آغاز شده ناقوس مرگ را به صدا درآورده است. حال به جای پرندگان، این ماشین آلات سنگین است که بستر تالاب را در مینوردد. باورش سخت است، اما باور کنید که حتی انزلی هم آب ندارد، تالابی که عمقش در برخی مناطق به 6 متر میرسید حالا به کمتر از یک متر رسیده و تقریباً تمامی بخش جنوبی تالاب با عنوان پناهگاه حیات وحش سلکه خشک شده است! با این حال همه حواسها متوجه ارومیه و انتقال آبش است. اما ژاپنیها خیلی پیشتر از ما برای کمک به احیای ونیز سبز ایران اعلام آمادگی کرده بودند و حالا بعد از وقفه طولانی که در کار آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن- جایکا در دولت نهم و دهم ایجاد شد، ژاپنیها از سال 2014 بار دیگر کار خود را در انزلی شروع کردهاند.
هدف اصلی آنها در انزلی که بابت اش قرار شده بود از سال 2005 تا سال 2019 حدود 450 میلیارد تومان به ایران کمک کنند، فقط یک چیز است. ایجاد مدیریت یکپارچه تالاب با مشارکت همه ذینفعان.
تا چشم کار میکند پهنهها هم بدون آب و پرنده است. میگویند اینجا تالاب انزلی است. بخش جنوبی تالاب با عنوان «پناهگاه حیات وحش سلکه» از رده حفاظتی قابل قبولی در بین مناطق حفاظت شده کشورمان برخوردار است. اما 8-7 سالی است که دیگر اینجا آب نیست. همه دنبال این هستند که علت را جویا شوند و نظرات متعدد است. گروهی از کارشناسان معتقدند فرسایش خاک در بالادست حوضه آبخیز به دلیل چرای بیرویه دام، تخریب جنگل توسط شرکتهای بهرهبردار و مردم و تخریب مراتع چنان زیاد است که نرخ فرسایش خاک را افزایش داده و حالا تالاب مملو از رسوبات شده و همین امر موجب شده تا جنوب تالاب بتدریج خشک شود.
عدهای دیگر اما نصب تلههای رسوبگیر و مکانیابی غلط نصب آنها را در تالاب عامل خشکیدگی میدانند و میگویند جانمایی غلط این تلهها باعث ایجاد حالت زهکش در بخش مجاور شده و جنوب تالاب ناگهان خشک شد.
در این میان انگشت اتهام به سمت انبوه فاضلاب و زباله هایی که از طریق رودخانهها به تالاب سرازیر میشود هم نشانه گرفته شده است. علت هر چه هست اما تالاب با شرایط اسفباری روبهرو است. نه فقط سلکه، که دیگر بخشهای حفاظت شده تالاب هم وضعیت خوبی ندارند. قایق در بخشهایی از پناهگاه حیات وحش سرخانکل که تابستانها بهشت لالههای مرداب است به سختی حرکت میکند. حجم رسوبات و زباله واقعاً زیاد و غیرقابل تصور است. «منطقه حفاظت شده سیاه کشیم» و «پناهگاه حیات وحش چوکام» هم وضعیت بهتری ندارند.
سرخس مهاجم آزولا و گیاه سنبل آبی نیز وضعیت را بدتر کرده است. اولی تعمداً از جنوب شرق آسیا و بدون مطالعات کارشناسی وارد تالاب شده و دومی از مکزیک آمده است! حالا هر دو، دو گونه مهاجم ویرانگر تالاب شدهاند که نفس بقیه زیستمندان را به شمارهانداختهاند.
با این همه، تالاب بینالمللی انزلی از چنان شهرت جهانی برخوردار است که به رغم همه بیتفاوتیها نسبت به نابودی تدریجی آن، اما آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن- جایکا، که درصدد انتقال تجارب خود و صرف بودجه در بسیاری از کشورهای جهان سوم است، از سال 2003 توجه خود را معطوف به این منطقه کرد. حاصل همه این فعالیتها منجر به مطالعات طرح جامع تالاب در فاصله سالهای 2003 تا 2005 شد. اما به محض آغاز فاز اول پروژه در سال 2007، فعالیت جایکا در ایران به دلیل حساسیتهای دولت وقت که حضور خارجیها در ایران را برنمیتافت ناگهان متوقف شد. در سال 2011 و 2012 بار دیگر این فعالیت از سر گرفته شده ولی بازهم با وقفه مواجه شد تا نهایتاً با روی کار آمدن دولت یازدهم فاز دوم پروژه با حضور تیم کارشناسی ژاپنی در گیلان از سر گرفته شد.
دکتر ایتارو آکودا، معاون سرپرست تیم کارشناسی جایکا در گفتوگو با «ایران» میگوید: فاز دوم این پروژه که از سال 2014 آغاز شده با تمرکز روی مدیریت پسماند، فاضلاب، اکوتوریسم، آموزش زیست محیطی جوامع محلی، آبخیز و حفاظت یکپارچه زیست بومی تالاب است.
او میگوید: تخصص اصلی من آب است و در کشورهای زیادی تاکنون روی اکوسیستمهای آبی کار کردم. اما این اولین پروژهای است که در ایران کار میکنم با همه مشکلاتی که انزلی با آن مواجه است اما فکر میکنم احیای اکولوژیک تالاب امکان پذیر است ولی قبل از انجام هر کاری باید مطالعات درست و جامعی صورت گیرد و با اطلاع از وضعیت موجود و مقایسه آن با گذشته بتوان نسخه درستی پیچید.
این کارشناس درباره علت خشکیدگی بخش جنوبی تالاب میگوید: هنوز در حال مطالعه هستیم تا ببینیم واقعاً علت چیست. آنچه مسلم است این است که عمق تالاب خیلی کم شده و در جنوب کاملاً خشک شده است و سه دلیل دارد؛ انباشت رسوبات ناشی از تخریب مراتع بالادست و تخلیه زباله در تالاب دو علت اساسی میتواند باشد و حتی این احتمال هم هست که شاید میزان آب ورودی به تالاب هم کاهش یافته است که درمورد نقش هر یک از این عوامل همچنان در حال مطالعه هستیم.
آکودا میگوید: وضعیت محیط زیست در بسیاری از کشورهای در حال توسعه همین گونه بغرنج است و ایران هم مستثنی نیست من بدتر از تالاب انزلی هم در ویتنام دیدم.
اما باید در ابتدا هماهنگی لازم بین دستگاههای تصمیم گیر برای تالاب انزلی ایجاد شود و تا این هماهنگی و همسویی تحقق نیابد نمیتوان کاری کرد و بزرگترین دستاورد ما نیز در این مدت این بود که موفق شدیم همه مسئولان دست اندرکار را تحت عنوان کمیته مدیریت تالاب کنار هم بنشانیم و ریاست این کمیته نیز با استاندار گیلان است و اکنون کارهای خوبی در دست اقدام است.
او میافزاید: قرار نیست تمامی مشکلات انزلی را اعم از زباله و فاضلاب و گونههای مهاجم و خشکیدگی و... را جایکا حل کند.
جایکا انتقال دانش را در این زمینه به طرف ایرانی عهده دار است، ضمن اینکه چون کمبود فراوانی در حوزه اطلاعات پایه از منطقه وجود دارد میبایست مطالعاتی هم صورت میگرفت که این مطالعات در دست تهیه است سپس راهکارهایی اتخاذ و در برخی موارد نمونه هایی هم به صورت پایلوت اجرا میشود و بعد از آن، دولت دیگر خودش قادر است پروژه را در دست گیرد و دستاوردهای آن را حتی به دیگر نقاط کشور انتقال دهد و این رویه کار جایکا از گذشته تاکنون است.
آلوده ترین رودخانههای جهان در رشت
قربانعلی محمدپور مدیرکل محیط زیست استان گیلان نیز به «ایران» میگوید: 4 تهدید عمده تالاب ورود فاضلابهای صنعتی و شهری، رسوبات وارد شده و کاهش تراز آبی آن، آزولا و سنبل آبی است.
در مورد سنبل آبی با اینکه اخیراً این گیاه غیر بومی مهاجم وارد تالاب شده با توجه به پراکنش وسیعی که داشته اما موفق شدیم در روز جهانی تالاب حدود 320 هکتار از منطقه را با کمک گروههای مردمی و زیست محیطی از این گیاه پاکسازی کنیم و امیدوارم این مشکل را بتوانیم تا 15 سال آینده کلاً حل کنیم.
به گفته او خشکیدگی بخش جنوبی تالاب باعث تصرفاتی هم از سوی متصرفان شده و اخیراً طرحی با همکاری جهاد کشاورزی استان برای برداشت رسوبات در منطقه سلکه در سطح 25 هکتار آغاز کردیم.
ایجاد تلههای رسوب گیر، ایجاد تالاب مصنوعی و آبراههها از دیگر اقدامات احیایی این اداره در جنوب تالاب است که با همکاری جایکا در دست اقدام است.
عملیات رسوب برداری تا عمق 70 سانتی متری زمین در دست است که مجوز آن نیز در زمان سفر خانم ابتکار به استان در شهریور سال گذشته صادر شد.
او میافزاید: اما تأکید میکنم که به واسطه وجود آلوده ترین رودخانههای جهان یعنی زرجوب و گوهر رود که در رشت وجود دارد بار آلودگی تالاب واقعاً بالا رفته است. زباله هم که دیگر بیداد میکند با این حال توسعه کارخانههای کمپوست زباله انزلی، لاکان و رودسر نوید این را میدهد که شاید بخشی از مشکل در آینده نزدیک مرتفع شود.
کوهی ساتو: ما خبر نداشتیم
کوهی ساتو، نماینده ارشد آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن در ایران نیز در گفتوگو با «ایران» در مورد عملیات لایروبی جنوب تالاب و رسوب برداری نظر دیگری دارد و میگوید: ما نمیدانستیم که قرار است این حجم رسوب برداری توسط محیط زیست انجام شود و ناگهان خودشان از اکتبر سال گذشته شروع کردند در حالی که ما معتقدیم باید حتماً این اقدام با مطالعات بیشتر صورت میگرفت و ارزیابی زیست محیطی میشد و اینها را هم متذکر شدیم. تا جایی که اطلاع دارم ارزیابی زیست محیطی انجام نشده و فقط برای تجزیه و تحلیل رسوبات بستر پایشی صورت گرفته است.
این مقام ارشد ژاپنی میگوید: ما پروژههای زیادی در زمینه آب و کشاورزی و محیط زیست در ایران داریم اما ویژگی عمده همه آنها این است که متأسفانه اطلاعات زیادی از وضعیت قبلی در دست نیست و این کار را مشکل میکند.
در مورد انزلی این کمبود اطلاعات بیشتر حس شده برای همین با همکاری محیط زیست استان و دانشگاه گیلان مطالعاتی برای پایش پستانداران و پرندگان و آب و خاک داشته و انتظار داریم بعد از این خود سازمان این کارها را انجام دهد. به گفته او، موفق ترین پروژه جایکا در ایران در زمینه زلزله بوده که با همکاری سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران اخیراً به اتمام رسیده است.
ایستگاه پرنده نگری مرکز خاکبرداری شده است
مرکز بازدیدکنندگان و آموزش پناهگاه حیات وحش سلکه از ابتدای ورودی پاسگاه محیطبانی سلکه خودنمایی میکند.
ساختمان ساده و در عین حال زیبایی که سعی شده با مصالح بومی ساخته شود. کنار آن یک برج دیده بانی برای پرنده نگری است و کمی جلوتر یک پل چوبی زیبا روی یکی از آبراهههای تالاب که حالا دیگر آبی در آن موجود نیست به چشم میخورد که منتها الیه این پل به یک آلاچیق چوبی متصل میشود. اطلاعات مربوط به پرندگان مهم تالاب به شکل پوستر و تابلو در دیوار آلاچیق و مرکز بازدیدکنندگان نصب شده است.
این مرکز را حدود 10 سال قبل ژاپنیها ساختهاند تا مورد استفاده توریستها و دانش آموزان قرار گیرد اما حالا آبی در تالاب نیست تا پرندهای باشد و به تبع آن توریستی هم نمیآید.
با این حال مرکز بازدیدکنندگان هر ازگاهی میزبان دانش آموزان است تا آموزشهای زیست محیطی به آنها داده شود. از بالای برج دیده بانی تنها فعالیت ماشین آلات سنگین در بستر تالاب که در حال خاکبرداری هستند به چشم میخورد. آب و نی و پرنده هیچ کدام نیست.تنها در گوشهای انبوه زبالهای است که رستوران مجاور تالاب تلنبار کرده است.
محیطبانان و کارشناسان با حسرت میگویند: ناگهان آب تالاب نیست شد، شاید اما با لایروبی بتوان امیدوار بود که آب به این بخش تالاب برگردد و مجدداً پناهگاه زنده شود و توریستها برگردند.
این سرنوشت تلخ یکی از آخرین بازماندههای تالابهای بینالمللی ایران است که با همه فشارهای انسانی، اما همه دلخوش بودند که لااقل برخلاف بختگان و ارومیه آب دارد! آبی مملو از آلودگی! ولی شدت رسوبات به قدری افزایش یافته که حال دیگر آب هم کمیاب شده و یکی از اصلی ترین تالابهای شمالی کشورمان را آنهم در پربارش ترین منطقه استان با چنین وضعیتی روبهرو ساخته است. پسروی تالاب همچنان ادامه دارد و محیط زیست و جایکا تلاش میکنند تا دستگاههای ذینفع در تالاب را متوجه وظایف فراموش شده شان در مدیریت فاضلاب و پسماند کنند.
من هر چقدر بیشتر مطلب در مورد وضعیت تالاب میخونم بیشتر نگران میشم و بیشتر به این نکنه اعتقاد پیدا میکنم که واقعا وقت زیادی برای نجات تالاب نمونده !تنها امیدمون به اعتبار کشور ژاپن به جایکاست و تازه اونها خودشون معتقدند که قرار نیست نجات دهنده تالاب باشن و فقط قراره که راه درست برای نجات رو بما نشون بدن !
وحشتناکتر از همه اینه که راهکار اصلی که پیشنهاد میکنن -و بنظر من کاملا حق دارن - مدیریت متمرکز برای نجات تالابه ! چیزی که در هرجای دنیا براحتی انجام میشه ولی متاسفانه با این جنگ قدرت و حرص مسئولین دستیابی به اون تقریبا محاله ! بنظرم نشوندن همه مسئولین مربوطه دور یک میز و تحت عنوان یک کمیته حتما موفقیت خوبیه ولی محول کردن ریاست اون به استانداری با این همه مشغله و حتما نگاه سیاسی میتونه حکم تیر خلاص رو داشته باشه ! خیلی واضح که چنین کمیته ای اگر قراره موفق بشه لازمه که در راسش از کارشناسان دلسوزی که خوشبختانه کم هم نداریم استفاده کرد و با دادن اختیار تام به اون کمیته انتظار عملکرد مناسبی رو داشت .
از اونجایی که با توجه به تجارب مدیریتی گذشته نمیشه به حرفها و ادعا های مسئولین اعتماد کرد
بنظرم وظیفه کارشناسان و سازمانهای مردم نهاد بسیار تعیین کننده میتونه باشه میشه با تشکیل کمپینی متشکل از کارشناسان خبره محیط زیستی پیگیر نحوه عملکرد مسئولین مربوطه بود و تلاش کرد که موضوع لزوم نجات تالاب رو از سطح منطقه ای به سطح ملی و حتی بین المللی بالا بر و از اونطریق بودجه لازم رو جذب و در هزینه کرد اون نظارت کرد