آیا تکرارروایت دردهای شهرما ازنداشتن حافظه تاریخی ماست؟
آیاتکرار روایت دردهای شهر ما ازنداشتن حافظه تاریخی ماست؟
نویسنده: مریم ساحلی انزلی - خبرنگار همشهری
1395/10/11
دیرزمانی است که ما در بندرانزلی، شهربارانهای همیشه، نشستهایم به تکرار مکرر روایت دردهایمان.
تالاب با مرگ دست به گریبان است، فاضلابها بیمحابا در دل دریا رها میشوند، بیکاری بیداد میکند، ملوان از لیگ برترسقوط کرده است، سدمعبر دردی کهنه است، بازار ماهیفروشان هنوز به سامان نرسیده، قلیانسراها نیشخند میزنند، سیمای شهری چشم انتظار بهبود است، فرسودگی در شهر نمایان است، به حریم دریا و تالاب تجاوز شده، روستاها خالی میشوند، جوانها مهاجرت میکنند، ناوگان حملونقل عمومی فرسوده است، جادهها آسفالت مناسب ندارند، آبگرفتگی معابر دردسرساز است، بناهای قدیمی برلبه پرتگاه فروپاشی ایستادهاند و...
ما گاهی دردهایمان را مینویسیم وگاه فریاد میزنیم، زمانی توجیه میکنیم و زمانی هم یکدیگر را مقصر میدانیم. افتخاری اگر باشد، سینه سپر میکنیم که ما هستیم، اما به غروب سردِ شکستها ربطی نداریم.
حالا دیگر گوش شهر از داستان دردهایی که مردم و مسئولان مدام باز میگویند، پُر شده است؛ هر چند در مقاطعی از زمان وعدههایی شیرین به گوش میرسد اما دیری نمیپاید که این وعدهها راهی دالانهای فراموشی میشوند.
برنامهها و طرحهایی به سبب نبود اعتبار اجرا نمیشوند و انتظار برای از راه رسیدن سرمایهگذار بخش خصوصی هم حکایت دیگری است که بر حسرتهای ما افزوده است. بندرمهآلود سالهاست که با انبوهی از دل نگرانیها، چشم انتظار ارائه راهکارهای مؤثر و اقدامات اساسی است؛ چشم انتظار زیرساختهایی که همه بر اهمیتش تأکید دارند و قرار است روزی شهر و مردمش از آن برخوردار باشند اما همه میدانیم که این میسر نمیشود مگر با عزمی راسخ، ارادهای راستین و همدلی و همراهی همگانی مردم و مسئولان.
روایت مصائب ما در سخنرانیها، جلسات، رسانهها، محافل خودمانی، گروههای مجازی و حقیقی همیشه تکرار میشود و افسوس که در این تکرارها بیش از آنکه به درد و درمانش بپردازیم، به دوستیها و دشمنیها، به گزارش عملکردها و به میزها میاندیشیم و از یاد میبریم که بندر انزلی، این زیبای خفته در شولای رنجها همه رویاهایش را از یاد برده است.